جدول جو
جدول جو

معنی موسی بز - جستجوی لغت در جدول جو

موسی بز
موسی بز
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موصی به
تصویر موصی به
آنچه مورد وصیت قرار گرفته، مالی که به موجب وصیت باید به مصرفی برسد
فرهنگ فارسی عمید
(سا)
دهی است از دهستان خانمرود بخش هریس شهرستان اهر واقع در 21 هزارگزی کنار شوسۀ تبریز به اهر با 561 تن سکنه. آب آن از رود قوری چای و چشمه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سا کَ)
موسی دست. که ید بیضا دارد. (یادداشت مؤلف) :
میر موسی کف، شمشیر چو ثعبان دارد
دست ابلیس و جنودش کند از ما کوتاه.
منوچهری.
شاه موسی کف چو خنجر برکشد
زیر ران طودی روان خواهد نمود.
خاقانی.
و رجوع به موسی بن عمران و موسی دست شود
لغت نامه دهخدا
ابن عبداﷲ بن مروان بغدادی، مکنی به ابوموسی بزاز و معروف به حمال (171 - 243 هجری قمری)، از محدثین ثقه و بسیار امین و راستگو بود، ابراهیم الحربی گفته است اگر دروغ حلال بود باز هم ابوموسی بزاز به ترک آن میگفت، ابن حجر گفته است که بزاز فروشندۀ قماش بود و باربری میکرد و از اجرت آن در کمال زهد میزیست، محدثین بسیاری از او روایت کرده اند، (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 42)
لغت نامه دهخدا
آنچه مورد وصیت فقرار گرفته مالی که بموجب وصیت باید بکسی داده شود یا بمصرف عملی برسد
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان رودپی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
بزی با صورت سفید و یا رنگهای دیگر و رنگ بدن متفاوت
فرهنگ گویش مازندرانی